امير دنياييم يا اسير آن؟
امير دنياييم يا اسير آن؟
امير دنياييم يا اسير آن؟
نويسنده:زهرا اجلال
دنيا به خودي خود، از جهت انتساب به حضرت حق، سراسر حق است و باطل و پستي در آن راه ندارد، بنابراين مذموم نيست؛ اما از جهت انتساب به بشر، متناسب با نگرش و استفاده انسان، گاه ممدوح (دنياداري) و گاه مذموم (دنياگرايي) است.
از منظر قرآن كريم ميتوان گفت كه دنيا و هواي نفس دو حقيقت كاملاً مربوط به هم هستند، يعني دنيا موضوع هواي نفس است از اين رو در مطلب پيش رو بدين موضوع به اختصار پرداخته مي شود .
دنيا از "دني " گرفته شده و به معناي پستي و نزديك بودن ميباشد. در مورد دنيا تعريفهاي گوناگوني ارائه شده است، در قرآن كريم، گاه دنيا مورد مذمت قرار گرفته و گاه از دنيا به نيكي ياد شده است. سرّ اين مدح و ذم را نه در دنيا كه در بيرون از دنيا بايد جست.
با مطالعه آيات قرآن كريم به اين نكته دست پيدا ميكنيم كه دنيا به خودي خود، از جهت انتساب به حضرت حق، سراسر حق است و باطل و پستي در آن راه ندارد، بنابراين مذموم نيست؛ اما از جهت انتساب به بشر، متناسب با نگرش و استفاده انسان، گاه ممدوح (دنياداري) و گاه مذموم (دنياگرايي) است.
در قرآن كريم، دنيا در سياق ذم، يا به تعبير ديگر "دنياگرايي "، گاه به مصاديقِ مادي، مانند شهوتهاي جنسي، فرزندان، طلا و نقره، اسب، دام و كشتزار تعريف شده است كه انسان دلبسته و وابسته به آنهاست؛ (زُينَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّهِ وَالْخَيلِ الْمُسَوَّمَهِ وَالأنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَياهِ الدُّنْيا ... )(آل عمران/14)، و گاه به نگرشهاي مادي گرايانه و نحوه بهره گيري از اين مصاديقِ مادي، مانند لعب، لهو، مدپرستي، تجمل گرايي، فخر فروشي، ثروت اندوزي و قدرت طلبي توجه داده شده است كه انسان به جاي استفاده از ماديات در جهت نزديكي به خداوند، از آنها در جهت دوري از خداوند سود جسته است؛ (اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياهُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَهٌ وَتَفَاخُرٌ بَينَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الأمْوَالِ وَالأوْلادِ ...)(حديد/20).
نتيجه آنكه دنيا، راهي است كه در يك سوي آن، "دنياگرايي " و در سوي ديگر آن، "دنياداري " است. در طرف "دنياداري "، خداوند است و در طرف "دنياگرايي "، غير خداوند. از همين جا ميتوان به تعريف دقيقتري از دنيا دست پيدا كرد كه نتيجه كوششها و باريك بينيهاي عارفان است. عارفان معتقدند هر آنچه غير خداست، دنياست. بر اين اساس حتي عبادتي كه براي غير خدا باشد، دنياست.
در قرآن كريم، از دو نگرش و عقيده متفاوت نسبت به دنيا سخن به ميان آمده است. در حقيقت، قرآن كريم، انسانها را بر اساس نگاهشان به دنيا و نوع بهره برداري از آن به دو دسته كلي تقسيم ميكند: گروهي از مردم معتقدند كه پس از اين دنيا، آخرتي وجود دارد؛(يؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الآخِرِ وَيأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَينْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيسَارِعُونَ فِي الْخَيرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِين)(آل عمران/114) و پيوسته نگرش به آخرت را در جامعه تبليغ و ترويج ميكنند؛(وَإِلَي مَدْينَ أَخَاهُمْ شُعَيبًا فَقَالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيوْمَ الآخِرَ وَلا تَعْثَوْا فِي الأرْضِ مُفْسِدِين)(عنكبوت/36). دنيا در نظر آنان فاني و زودگذر است؛(كُلُّ مَنْ عَلَيهَا فَان) (رحمن/26) و دل بستن به آن عين خسران است؛(ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَياهَ الدُّنْيا عَلَي الآخِرَهِ ... لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الآخِرَهِ هُمُ الْخَاسِرُون)(نحل/109-107).
و گروه ديگري معتقدند كه پس از اين دنيا، آخرتي وجود ندارد؛ (إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّهَ قَوْمٍ لا يؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالآخِرَهِ هُمْ كَافِرُون)(يوسف/37) و بر اساس اين نگرش، به مسخره كردنِ معتقدانِ به آخرت نيز روي ميآورند؛(زُينَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَياهُ الدُّنْيا وَيسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يوْمَ الْقِيامَهِ وَاللَّهُ يرْزُقُ مَنْ يشَاءُ بِغَيرِ حِسَاب)(بقره/212) و وجود هر گونه قيامت و حشر و حساب و كتابي را يكسر منكر ميشوند؛(وَقَالُوا إِنْ هِي إِلا حَياتُنَا الدُّنْيا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِين)(انعام/29) از اين رو، از هيچ سعي و تلاشي براي به دست آوردن آن فروگذار نميكنند؛(إِنَّ هَؤُلاءِ يحِبُّونَ الْعَاجِلَهَ وَيذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يوْمًا ثَقِيلا) (انسان/27) و غير از دنيا را خواهان نيستند؛(... وَلَمْ يرِدْ إِلا الْحَياهَ الدُّنْيا)(نجم/29) و پيوسته در طلب متاع ناپايدار دنيايند؛(...تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيا...) (انفال/67).
امير دنياييم يا اسير آن؟!
خلاصه آنكه، برخي امير دنيايند و گروهي اسير دنيا. اميرانِ دنيا از دنيا در جهت تعالي خويش و نزديكي به خداوند بهره ميجويند؛(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَهَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِي لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياهِ الدُّنْيا)(اعراف/32) و به آن به عنوان يك ابزار مينگرند؛(وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَهَ وَلا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا)(قصص/77). اما اسيرانِ دنيا، ابزاريت دنيا را به فراموشي سپردهاند؛(الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيهُمْ فِي الْحَياهِ الدُّنْيا وَهُمْ يحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يحْسِنُونَ صُنْعًا)(كهف/104) و دنيا را به عنوان هدف خود برگزيدهاند؛(وَرَضُوا بِالْحَياهِ الدُّنْيا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا)(يونس/7) و بدان سرگرم و خوشحالند؛(وَفَرِحُوا بِالْحَياهِ الدُّنْيا)(رعد/26) و براي به دست آوردن آن از هيچ تلاشي فروگذار نميكنند؛(وَغَرَّتْهُمُ الْحَياهُ الدُّنْيا)(انعام/70). دنيا در دست آنان رام است و براي اينان دام است. آنان "دنياداري " ميكنند و در "دنياداري " خويش، وابسته دنيا نيستند و اينان دنياگرايند و دلبسته دنيايند.
نتيجه اينكه از نگاه قرآن كريم، نگرشهاي مردم به دنيا يا از نوع ابزاري است و يا از نوع وابستگي. ابزارگرايان، به دنيا تنها در حد يك ابزار براي رسيدن به خداوند مينگرند و در حقيقت "دنياداري " ميكنند، اما وابسته گرايان، به دنيا به چشم هدف مينگرند، آن هم يك هدف كلان و نهايي. به دليل اين نوع نگرش، به دنيا وابستهاند و بدون آن، زندگي برايشان معنا ندارد. به ديگر سخن، دنياگرايند، نه دنيادار. زيرا دنيا در جان و ضمير آنان ريشه دوانده و جدايي ميان آنان و دنيا در اين دنيا، امكان پذير نيست.
ريشهي بدي دنيا در چيست ؟
در قرآن آيات فراواني به روشني حقيقت فوق را گوشزد و بيان ميكنند كه ريشه بدي دنيا در چيست؛ نظير اين آيه:
"إَنَّ الَّذِينَ لاَ يرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنَا غَافِلُونَ * أُوْلَـئِكَ مَأْوَاهُمُ النُّارُ بِمَا كَانُواْ يكْسِبُونَ؛ كساني كه اميدي ندارند به لقاي ما، و دل بستهاند به زندگي دنيا، و آرامش يافتهاند به آن، و كساني كه از آيات ما بيخبرند، ايشان جايگاهشان آتش است به سبب آنچه كه عمل ميكردهاند ". (يونس،7 ـ 8)
در آيه فوق كساني كه در دنيا زندگي ميكنند، ميخورند و ميآشامند و تمتّع ميجويند، مذمّت نشدهاند؛ بلكه آنان كه به دنيا دل خوش كردهاند، بِدان آرامش يافتهاند، آن را در مقابلِ آخرت برگزيدهاند، به آن چسبيدهاند، به چيز ديگري تمايل ندارند و در كنار آن كمبودي احساس نميكنند، مذمّت شدهاند:
"مِنكُم مَّن يرِيدُ الدُّنْيا وَمِنكُم مَّن يرِيدُ الآخِرَةَ؛ بعضي از شما دنيا را ميجويد و بعضي از شما آخرت را ميجويد ". (آل عمران، 152)
منبع:سايت تبيان
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
از منظر قرآن كريم ميتوان گفت كه دنيا و هواي نفس دو حقيقت كاملاً مربوط به هم هستند، يعني دنيا موضوع هواي نفس است از اين رو در مطلب پيش رو بدين موضوع به اختصار پرداخته مي شود .
دنيا از "دني " گرفته شده و به معناي پستي و نزديك بودن ميباشد. در مورد دنيا تعريفهاي گوناگوني ارائه شده است، در قرآن كريم، گاه دنيا مورد مذمت قرار گرفته و گاه از دنيا به نيكي ياد شده است. سرّ اين مدح و ذم را نه در دنيا كه در بيرون از دنيا بايد جست.
با مطالعه آيات قرآن كريم به اين نكته دست پيدا ميكنيم كه دنيا به خودي خود، از جهت انتساب به حضرت حق، سراسر حق است و باطل و پستي در آن راه ندارد، بنابراين مذموم نيست؛ اما از جهت انتساب به بشر، متناسب با نگرش و استفاده انسان، گاه ممدوح (دنياداري) و گاه مذموم (دنياگرايي) است.
در قرآن كريم، دنيا در سياق ذم، يا به تعبير ديگر "دنياگرايي "، گاه به مصاديقِ مادي، مانند شهوتهاي جنسي، فرزندان، طلا و نقره، اسب، دام و كشتزار تعريف شده است كه انسان دلبسته و وابسته به آنهاست؛ (زُينَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّهِ وَالْخَيلِ الْمُسَوَّمَهِ وَالأنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَياهِ الدُّنْيا ... )(آل عمران/14)، و گاه به نگرشهاي مادي گرايانه و نحوه بهره گيري از اين مصاديقِ مادي، مانند لعب، لهو، مدپرستي، تجمل گرايي، فخر فروشي، ثروت اندوزي و قدرت طلبي توجه داده شده است كه انسان به جاي استفاده از ماديات در جهت نزديكي به خداوند، از آنها در جهت دوري از خداوند سود جسته است؛ (اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَياهُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَهٌ وَتَفَاخُرٌ بَينَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الأمْوَالِ وَالأوْلادِ ...)(حديد/20).
نتيجه آنكه دنيا، راهي است كه در يك سوي آن، "دنياگرايي " و در سوي ديگر آن، "دنياداري " است. در طرف "دنياداري "، خداوند است و در طرف "دنياگرايي "، غير خداوند. از همين جا ميتوان به تعريف دقيقتري از دنيا دست پيدا كرد كه نتيجه كوششها و باريك بينيهاي عارفان است. عارفان معتقدند هر آنچه غير خداست، دنياست. بر اين اساس حتي عبادتي كه براي غير خدا باشد، دنياست.
در قرآن كريم، از دو نگرش و عقيده متفاوت نسبت به دنيا سخن به ميان آمده است. در حقيقت، قرآن كريم، انسانها را بر اساس نگاهشان به دنيا و نوع بهره برداري از آن به دو دسته كلي تقسيم ميكند: گروهي از مردم معتقدند كه پس از اين دنيا، آخرتي وجود دارد؛(يؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيوْمِ الآخِرِ وَيأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَينْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيسَارِعُونَ فِي الْخَيرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِين)(آل عمران/114) و پيوسته نگرش به آخرت را در جامعه تبليغ و ترويج ميكنند؛(وَإِلَي مَدْينَ أَخَاهُمْ شُعَيبًا فَقَالَ يا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيوْمَ الآخِرَ وَلا تَعْثَوْا فِي الأرْضِ مُفْسِدِين)(عنكبوت/36). دنيا در نظر آنان فاني و زودگذر است؛(كُلُّ مَنْ عَلَيهَا فَان) (رحمن/26) و دل بستن به آن عين خسران است؛(ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اسْتَحَبُّوا الْحَياهَ الدُّنْيا عَلَي الآخِرَهِ ... لا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الآخِرَهِ هُمُ الْخَاسِرُون)(نحل/109-107).
و گروه ديگري معتقدند كه پس از اين دنيا، آخرتي وجود ندارد؛ (إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّهَ قَوْمٍ لا يؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَهُمْ بِالآخِرَهِ هُمْ كَافِرُون)(يوسف/37) و بر اساس اين نگرش، به مسخره كردنِ معتقدانِ به آخرت نيز روي ميآورند؛(زُينَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَياهُ الدُّنْيا وَيسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يوْمَ الْقِيامَهِ وَاللَّهُ يرْزُقُ مَنْ يشَاءُ بِغَيرِ حِسَاب)(بقره/212) و وجود هر گونه قيامت و حشر و حساب و كتابي را يكسر منكر ميشوند؛(وَقَالُوا إِنْ هِي إِلا حَياتُنَا الدُّنْيا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِين)(انعام/29) از اين رو، از هيچ سعي و تلاشي براي به دست آوردن آن فروگذار نميكنند؛(إِنَّ هَؤُلاءِ يحِبُّونَ الْعَاجِلَهَ وَيذَرُونَ وَرَاءَهُمْ يوْمًا ثَقِيلا) (انسان/27) و غير از دنيا را خواهان نيستند؛(... وَلَمْ يرِدْ إِلا الْحَياهَ الدُّنْيا)(نجم/29) و پيوسته در طلب متاع ناپايدار دنيايند؛(...تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيا...) (انفال/67).
امير دنياييم يا اسير آن؟!
خلاصه آنكه، برخي امير دنيايند و گروهي اسير دنيا. اميرانِ دنيا از دنيا در جهت تعالي خويش و نزديكي به خداوند بهره ميجويند؛(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَهَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِي لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياهِ الدُّنْيا)(اعراف/32) و به آن به عنوان يك ابزار مينگرند؛(وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الآخِرَهَ وَلا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا)(قصص/77). اما اسيرانِ دنيا، ابزاريت دنيا را به فراموشي سپردهاند؛(الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيهُمْ فِي الْحَياهِ الدُّنْيا وَهُمْ يحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يحْسِنُونَ صُنْعًا)(كهف/104) و دنيا را به عنوان هدف خود برگزيدهاند؛(وَرَضُوا بِالْحَياهِ الدُّنْيا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا)(يونس/7) و بدان سرگرم و خوشحالند؛(وَفَرِحُوا بِالْحَياهِ الدُّنْيا)(رعد/26) و براي به دست آوردن آن از هيچ تلاشي فروگذار نميكنند؛(وَغَرَّتْهُمُ الْحَياهُ الدُّنْيا)(انعام/70). دنيا در دست آنان رام است و براي اينان دام است. آنان "دنياداري " ميكنند و در "دنياداري " خويش، وابسته دنيا نيستند و اينان دنياگرايند و دلبسته دنيايند.
نتيجه اينكه از نگاه قرآن كريم، نگرشهاي مردم به دنيا يا از نوع ابزاري است و يا از نوع وابستگي. ابزارگرايان، به دنيا تنها در حد يك ابزار براي رسيدن به خداوند مينگرند و در حقيقت "دنياداري " ميكنند، اما وابسته گرايان، به دنيا به چشم هدف مينگرند، آن هم يك هدف كلان و نهايي. به دليل اين نوع نگرش، به دنيا وابستهاند و بدون آن، زندگي برايشان معنا ندارد. به ديگر سخن، دنياگرايند، نه دنيادار. زيرا دنيا در جان و ضمير آنان ريشه دوانده و جدايي ميان آنان و دنيا در اين دنيا، امكان پذير نيست.
ريشهي بدي دنيا در چيست ؟
در قرآن آيات فراواني به روشني حقيقت فوق را گوشزد و بيان ميكنند كه ريشه بدي دنيا در چيست؛ نظير اين آيه:
"إَنَّ الَّذِينَ لاَ يرْجُونَ لِقَاءنَا وَرَضُواْ بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَاطْمَأَنُّواْ بِهَا وَالَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنَا غَافِلُونَ * أُوْلَـئِكَ مَأْوَاهُمُ النُّارُ بِمَا كَانُواْ يكْسِبُونَ؛ كساني كه اميدي ندارند به لقاي ما، و دل بستهاند به زندگي دنيا، و آرامش يافتهاند به آن، و كساني كه از آيات ما بيخبرند، ايشان جايگاهشان آتش است به سبب آنچه كه عمل ميكردهاند ". (يونس،7 ـ 8)
در آيه فوق كساني كه در دنيا زندگي ميكنند، ميخورند و ميآشامند و تمتّع ميجويند، مذمّت نشدهاند؛ بلكه آنان كه به دنيا دل خوش كردهاند، بِدان آرامش يافتهاند، آن را در مقابلِ آخرت برگزيدهاند، به آن چسبيدهاند، به چيز ديگري تمايل ندارند و در كنار آن كمبودي احساس نميكنند، مذمّت شدهاند:
"مِنكُم مَّن يرِيدُ الدُّنْيا وَمِنكُم مَّن يرِيدُ الآخِرَةَ؛ بعضي از شما دنيا را ميجويد و بعضي از شما آخرت را ميجويد ". (آل عمران، 152)
منبع:سايت تبيان
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}